هیئت بیت الاحزان حضرت زهرا (س) اهواز

محفل عاشقان وارادتمندان مادر سادات

هیئت بیت الاحزان حضرت زهرا (س) اهواز

محفل عاشقان وارادتمندان مادر سادات

هیئت بیت الاحزان حضرت زهرا (س) اهواز

مراسم هفتگی

زمان : جمعه شب ها ساعت20

مکان : کیانپارس - کوی سید خلف - حسینیه امام هادی (ع)

بانوای : حاج رضا معینیان


سامانه پیامک: 30002666800000

طبقه بندی موضوعی

    
حسین کیخا پدر شهیدان علی اکبر و عزت الله، شبی همرزم شب های دلتنگی جنگ، شهید سید حسین حسینی آمد بخوابم. در عالم خواب، جائی بودیم غریب و ناشناخته، نمی دانستم کجا هستیم. گفتم سید حسین اینجا چه خبره چرا من حالم دگرون شده، برای چی مرا به اینجا آورده ای، کجا هست، دلم آشفته است اینجا چرا؟
گفت: حسین  اینجا مهریز هست، با دست اشاره کرد، مزاری دیدم، پرچم های که در باد دلم را فتح کرد، مثل روز های جنگ، حال و هوای عجیبی داشت! حالم، دلم، روحم، پرچم های یا حسین و یا شهید غریب، یا زهراء روی یک بلندی، مسقف هم بود. گفتم: سید حسین نگفتی، اینجا چه می کنیم؟ ما چطور ما از اینجا سر در آوردیم، ماکه اهل مهریز نیستیم. تو که شهید شدی؟ اصلا این مهریز کجا هست؟ من تا به حال نشنیدم. مزاری بود، فانوس های آویخته به درخت!  شهید سید حسین با دست به مزاری اشاره کرد، گفت: عزت الله اینجاست. مزار شهداء، رنگ باختم، در خواب از حال رفتم، بیست سال انتظار، فراق، غم، اشک کنج خلوت وتنهائی دل، حالا یکی با دست اشاره کند، پاره تنت، فرزند دل بندت، شهید غریبت این جاست، به وصف نمی آید! در تحمل نمی گنجد.
از خواب پریدم. مهریز کجاست، عزت الله شهید، نیمه شب بود، زنگ زدم به پسر بزرگ شهید که برای خودش مردی شده و زندگی، از خواب بیدارش کردم. دلواپس شد، عروسم هم همسر پسر شهیدم هم نگران، ما رو در روی هم در یه کوچه، زندگی می کنیم. عروسم اهل وفا بود. دختر زاده بردارم، نگران و آشفته آمدند. گفتند بابا اتفاقی افتاده، به نوه ام فرزند شهیدم گفتم: پسرم مهریز کجاست.؟ گفت: برای چی بابا بزرگ؟
گفتم: شهید سید حسین آمد بخوابم، نشانی مزارشهید عزت الله را بهم داد، همه چبزمثل روزبرام روشن بود، رویاء صادق" عزیزانم، مادرش هم بیدار و بیتاب، خبرخوش هم گاهی از خبر بد، تحملش سخت تر است. دیگرهیچ کس تا صبح نخوابید. ظهر نشده روانه یزد شدیم. با هماهنگی بنیاد شهید یزد، راه مهریز را پیش گرفتیم.

یک اکیپ از بنیاد شهید یزد همرائی مان کردند. گفتند ما هفت شهید گمنام در مهزیز داریم. و هر یک هم در یک نقطه  هستند. از اولین مزارشهداء شروع به گشتن کردیم، تا شب نشده شش مزار  را که شش شهید گمنام بود به من نشان دادند. گفتم نه اینجا نبود.آنجا یک جوری خاص بود. کلی نشانی داشت. گفتند یک شهید گمنام  هم دریه روستا به نام «گردکوه‌» مهریز داریم.
شب بود دیگر، روانه روستای گرد کوه، شدیم. همین که داخل روستا رسیدیم. حالم مثل آن شب،
دگرگون شد. رنگم برگشت، دلم لرزید، آشفته و دلتنگ شدم، گفتم: بچه ها همین جاست، یه شهید گمنام درمیان یازده شهید روستا،  اول نماینده بنیاد شهید رفت بالا،  صدای الله اکبرش قلبم را  فرو ریخت، همه رفتیم، یک شهید گمنام، وسط یازده شهید «روستای گردگوه»....

شهداء دست دل ما را بگیرید.


AF LAK (3).jpg
  • چقدر آه که نکشیده ام.... آه آه آه آه آه ... تا آخر هر چه که هست...

AF LAK (11).jpgمادر  دو شهید علی اکبر و عزتالله کیخا

AF LAK (13).jpg
  • حبیبم قاصدی از پی فرستاد....

AF LAK (1).jpgبسیجی شهیدگمنام" عزت الله کیخا
شهید کیخا یک بار شیمیائی شده و دو بار زخمی و  و عاقبت در دهم اردیبهشت سال 1366 در منطقه عملیاتی ماهوت عراق به شهادت رسیده و پیکر معطرش در منطقه جا می ماند.
پس از مدت های زیادی که خانواده در بدر آوراه در پی جنازه شهید  گمنام...

AF LAK (12).jpgهمسر شهید گمنام" عزت الله کیخا
به نام خوانده پسر عمو" چهارده ساله بود که به عقد پسر عمو خود در می آید. حالا فرزندی و نوه ای دارد. عهدی که با شهید بسته بود. شکسته نشد. ماندگار شد در محفلی که همه انس بود. می گوید عکس ها رو نگه داشته ایم برای نوه هایم نوه نوه هایم. تا آنها نیز بدانند که بابای شهیدشان را ، شهید عزتالله سال ها بصورت گمنام در محفل شهیدان یزد سکنی گزیده است. آری حالا یزد هم وطن منست. آنجا که شوهر شهیدم ماندگار شد. محل مزار شهید عزت الله در محفل شهداء یزد قرار دارد. که ابتدا بصورت شهید گمنام" مهمان مردم خوش مرام یزد می شود. وقتی شهید برادر علی اکبر نشانی برادر به ما می دهد در عالم  خوب با همه نشانی ها مسافر یزد می وشم. و عین نشانی که گفته بود شهید عزت الله در میان جمعی از شهدای یزد در یک محل سر پوشیده دفن است.  و از مین آن همه شهید فقط او گمنام دفن شده ...
آری همسفرم، همسفر بهشت من آنجاست. آنجا بهشت من است ... «گرد کوه»

« شهداء دست دل ما رو رها نکنید. بد جوری محتاجیم به شما که اهل وفائید...»
التماس دعا

دیاررنج
قفسی تنگ به وسعت دنیا
حکایت شهادت همچنان باقیست ...
«همراز پروانه ها باشید»
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۹/۰۲/۱۸
هیئت بیت الاحزان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">