هیئت بیت الاحزان حضرت زهرا (س) اهواز

محفل عاشقان وارادتمندان مادر سادات

هیئت بیت الاحزان حضرت زهرا (س) اهواز

محفل عاشقان وارادتمندان مادر سادات

هیئت بیت الاحزان حضرت زهرا (س) اهواز

مراسم هفتگی

زمان : جمعه شب ها ساعت20

مکان : کیانپارس - کوی سید خلف - حسینیه امام هادی (ع)

بانوای : حاج رضا معینیان


سامانه پیامک: 30002666800000

طبقه بندی موضوعی

    
 

test



«افلاکیان خطی بی پایان تا ملکوت شهیدان»

افلاکیان" این هفته مهمان خانواده شهیدان، دوبسیجی دلاور، دو بردار « علی اکبر و عزت الله، شهید گمنام» فرزندان«حسین کیخا» که پدر شهیدان نیز خود از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس، همپای فرزندان در مقابل دشمن ایستاد، جنگید و پاره های تن خود را فدای آرمان های الهی خویش کرد و اکنون درگوشه گمنامی خویش سکنی گزیده است.

«شهید علی اکبرکیخا، مجرد، متولد: 1345 دردهم اردیبهشت سال 1361« عملیات بیت المقدس» درمنطقه دوکوهه به شهادت رسید» و بردار بزرگ تر « شهید عزت الله کیخا، متاهل، متولد: 1340منطقه ماهوت عراق در تاریخ دهم اردیبهشت سال 1366به شهادت رسید و مفقود الاثر شد»

هر دو برادر در یک روز خاص« دهم اردیبهشت به شهادت می رسند» بردار کوچک ترسال شصت و یک و بردار بزرگ تر سال شصت وشش! اما حکایتی دارند، شگفت! این دو برادر، جنگ که پایان گرفت، زندگی مردم دوباره به حالت عادی خود برگشت. اما مادر دو شهید"  هر صبح، تا شام گوش به زنگ بود و دل به انتظار، هر نیمه شب همه که خواب بودند، تن خسته خویش را از فرط روز مرگی ها خواب می کردند. دلتنگی های عالم از فراق عزت الله شهیدم می ریخت تو دلم و آواره در درون، از خانه بیرون می زدم، تا ته کوچه، سر خیابان اصلی، که خودش جاده اصلی گرگان به مشهدالرضای غریب بود!

سرکوچه بست می نشستم و دلم رو روانه بارگاه آقا علی ابن موسی الرضا شهید، که آقای من، یه نشانی از پسر شهیدم، بهم بده، هزاران صبح و شام، ده ها سال، بیست سال ناله کردم اشک ریختم در درونم که نفهمید کسی حال دلم را، لب درگاه به انتظار نشستم و با خدا مناجات دل داشتم، با زینب غریب، با حسین شهید، فاطمه زهراء و عاقبت شبی خدا به داد دلم رسید.

پدر شهید" مرد ها، غصه ها رو بروز نمی دهند، غم ها شون تو دلشون، دلتنگی هاشون، از چروک روی پیشانی، از سپیدی مو ها شون میشه فهمید، اگر اهل درد باشی، اهل انتظار،...
 می فهمی حال یک مرد منتظر چیست.

AF-LAK-(14)120450.jpg
  • از چپ" شهید گمنام عزت الله کیخا " مزار شهید در مهریز یزد « روستای گرد کوه »
از راست"همرزم شهید" اشرفی اهل مازندارن مداح اهل بیت

  •  افلاکیان، با ما باشید، به مهمانی دو شهید والا مقام
 «دیاررنج» میزبان این هفته ما " خانواده دو شهید برادر ؛ علی اکبر و عزت الله کیخا

  • فاضل آباد  گرگان، گلستان از لشکر 25 کربلا 

AF LAK (14).jpg
  • گروه افلاکیان" بسیج تلویزویونی سیمای گلستان

AF LAK (10).jpg
  • گروه بسیج تلویزیونی" افلاکیان
از راست: حمید درباری" کار گردان
اسماعیل پور، فیلم بردار
سعید، صدا بردار
وحید حسن زاده، دستیار کار گردان،

AF-LAK-(14012).jpg
  • بسیجی شهید: علی اکبر کیخا
متولد: 1345
شهادت: 1361/2/10
عملیات: بیت المقدس
مزار شهید: امام زاده الازمن، علی آباد  گلستان

AF LAK (5).jpg
 از راست با سربند، زائر کربلا" پدر شهیدان علی اکبر و عزت الله
نفر جلوئی پدر شهید با لبخند و سربند یا حسین شهید" شهید والا مقام سید حسین حسینی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۸۹ ، ۱۷:۰۰
هیئت بیت الاحزان
مهر سجاده من،
گرد نشسته بر قاب دعای فرج،
همه جا
بوی خاک کوچه ام را می داد
لحظه هایم کم کم
شوق پیراهن یوسف را داشت
من عزیزم را باید در چاه کجا می جستم !
پروردگار جمعه ها دوباره سلام
صد باره عرض میکنم:
هزار باره این جمعه هم، او نیامد!
حال آنکه همچنان
ما به مهدی ٍ تو شائق تریم تا به حجاب گناه
و تو به فریادرسی شهره تری تا ما به طلب
آنقدر بر پای انتظارمان تاول ادعا نشسته است که جز از حبیب قلوب الصادقین،
محبوبمان را از کسی سراغ نگیریم.
پس خدایا! قرار این دل، سامان این سر، دامان این دست به ما بازگردان!
سیاق تو این است که صبر بیش از درد می دهی، به جان او که
” بیمنهِ رزق الوَری” صبر را روزیمان کن!
به سنگ خوف و رجاء ات دل سنگی مان را بشکن که خود فرموده ای:
انا عند القلوب المنکسرة

باز انگار که نیمه شب باشد و من در مطاف نظر به آسمان دارم و او نباشد!
دلم گرفت؛
عجیب صدای مرد آذری زبان ِ طواف در گوشم می پیچید؛
“یا گیاث المستگیثین”
یا آن زن سیه چرده مصری که بلند بلند با تحکم صدایت می زند؛
“یا غیاث المستغیثین”
دل یتیم من هم در آن شلوغی به تمنای یتیم نوازی فریاد میکند؛
“ای فریادرس فریادخواهان”
جمعه دیگری بی او در راه است و اگر از نعمت دولت منصور او هم غافل شویم،
بی تابی ِاین دل مجال تخطّی از دعای فرج نمی دهد!
خورشید می خندد، دلم اشک شوق می ریزد
عجب خدای بزرگی! به همه زبانهای زنده دنیا مسلط است…
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۸۹ ، ۱۵:۲۸
هیئت بیت الاحزان
به مناسبت ایام شهادت بی بی دو عالم حضرت زهرا سلام الله علیها

عکس هایی از فاطمیه:

http://www.irfreeup.com/images/tc3s2onz69vm41ixi6h.jpg

http://www.irfreeup.com/images/k4emocsjh2486dk9i939.jpg

http://www.irfreeup.com/images/neueeruaecmuhaoh66j.jpg

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۸۹ ، ۱۳:۴۶
هیئت بیت الاحزان

test

چند روزی بود که مش‌مراد حسابی اوقاتش تلخ بود. او مسئول تدارکات بود و ریش همة ما پیش او در گرو. تا قبل از این، با آنکه راه‌به‌راه به حیله‏های مختلف به سنگرش دستبرد زده و کمپوت و آب‏میوه کش رفته بودیم، او همیشه خوش‏اخلاق و باگذشت بود. اما حالا با دیدن چهرة اخمو و غضبناکش جرئت نمی‏کردیم نزدیکش بشویم، چه رسد به پاتک زدن به سنگر تدارکات.

تا اینکه مسئولمان که از ما سن‌وسالش بیشتر بود رفت سراغ مش‌مراد و کم‏کم قفل زبان او را باز کرد و ما فهمیدیم چرا مش‌مراد برزخ است.

چند روزی بود که یک بی‏مزه ضمن دستبرد به اموال تدارکات، باقی مواد غذایی را روی خاک و خل پخش‌وپلا و حرام می‏کرد. هم غذا کش می‏رفت، هم توی باقی‏مانده‏اش خاک می‏ریخت. چند تا کمپوت برمی‏داشت چند تای دیگر را باز می‏کرد و روی زمین می‏ریخت و نان‏ها را تکه‏تکه می‏کرد و شکر و نمک را با هم قاطی می‏کرد.

ظنّ مش‌مراد بیشتر از همه به من بود. از بس که پرونده‏ام سیاه بود، حق را به مش‌مراد می‏دادم. حالا من

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۸۹ ، ۱۷:۲۴
هیئت بیت الاحزان
کلیپ مزار امام حسن در بقیع

http://www.irfreeup.com/images/xwijctwlfad7k815zig.wmv

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۸۹ ، ۱۷:۲۲
هیئت بیت الاحزان