هیئت بیت الاحزان حضرت زهرا (س) اهواز

محفل عاشقان وارادتمندان مادر سادات

هیئت بیت الاحزان حضرت زهرا (س) اهواز

محفل عاشقان وارادتمندان مادر سادات

هیئت بیت الاحزان حضرت زهرا (س) اهواز

مراسم هفتگی

زمان : جمعه شب ها ساعت20

مکان : کیانپارس - کوی سید خلف - حسینیه امام هادی (ع)

بانوای : حاج رضا معینیان


سامانه پیامک: 30002666800000

طبقه بندی موضوعی

    

hossein2

نظر شما درباره مراسم حسینى چیست و در جواب افرادى که مى‏گویند: این مراسم مشروع نیست؛ چون در زمان اهل بیت‏علیهم‏السلام نبوده است، چه بگوئیم؟

شیعیان در دوران امامان‏علیهم‏السلام در حال تقیه بودند؛ با این وجود مراسم عزادارى را در حدّ امکان انجام مى‏دادند و اگر این مراسم در آن زمان مثل امروز انجام نمى‏گرفت، به علت عدم امکان بود و این دلیل مشروع نبودن در زمان ما نمى‏شود. اگر شیعیان در آن زمان مى‏توانستند این‏گونه مراسم را برگزار کنند، هرآینه همچنان که ما انجام مى‏دهیم، انجام مى‏دادند؛ مانند برافراشتن پرچم‏هاى سیاه بر درب حسینیه‏ها؛ بلکه بر ورودى خانه‏ها که نشانه اندوه باشد. کسى که تاریخ زیارت امام حسین‏علیه‏السلام توسّط شیعیان (در زمان امامان معصوم‏علیهم‏السلام) را بخواند، این را درک مى‏کند و نیازى به این تشکیک نمى‏باشد.

ولکن ائمّه‏علیهم‏السلام ما را ترغیب به برگزارى مراسم عزا و گریه بر مظلومیت اهل بیت‏علیهم‏السلام سفارش نموده‏اند.

»قالَ رَسُولُ اللَّهِ‏صلى الله وعلیه وآله یا فاطِمَةُ! کُلُّ عَیْنٍ باکِیَةٌ یَوْمَ الْقِیامَةِ إِلّا عَیْنٌ بَکَتْ عَلى مُصابِ الْحُسَیْنِ فَإِنَّها ضاحِکَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ بِنَعیمِ الْجَنَّةِ؛ پیامبر اکرم‏صلى الله وعلیه وآله فرمود: فاطمه جان! روز قیامت هر چشمى گریان است، مگر چشمى که در مصیبت و عزاى حسین گریسته باشد، که آن چشم در قیامت خندان است و به نعمت‏هاى بهشتى مژده داده مى‏شود«.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ ارديبهشت ۸۹ ، ۰۰:۰۸
هیئت بیت الاحزان

 

در بخش قبلی پیچ و خمهای غصب فدک بیان شد در این بخش تا حدودی پیرامون این مساله تاریخی دقیق تر بحث می کنیم.

اگر دقت شود می بینیم که حدیثی که ابوبکر جعل کرد و به این بهانه فدک را به حضرت زهرا نداد مخالف آیات متعددی از قرآن کریم است. ابوبکر گفت «من از پیامبر شنیدم که فرمود «ما پیامبران ارثی از خود نمی‌گذاریم و هر چه که بعد از ما بماند صدقه خواهد بود»

اما خداوند در قرآن ماجرای ارث بردن از پیامبران را این‌گونه بیان می‌کند: «وَوَرِثَ سُلَیْمَانُ دَاوُدَ» «و سلیمان وارث داوود شد» (نمل16) و نیز می‌فرماید «فَهَبْ لِی مِن لَّدُنکَ وَلِیّاً * یَرِثُنِی وَیَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیّاً (مریم 5و6)»

و در جای دیگر به طور عام در مورد ارث می‌فرماید:

الف: «یُوصِیکُمُ اللَّهُ فِی أَوْلَادِکُمْ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَیَیْنِ» «خداوند در باره فرزندانتان به شما سفارش مى‏کند که سهم (میراث) پسر، به اندازه سهم دو دختر باشد.» نساء/ 11.

ب: «وَلَکُمْ نِصْفُ مَا تَرَکَ أَزْوَاجُکُمْ إِنْ لَمْ یَکُنْ لَهُنَّ وَلَدٌ فَإِنْ کَانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَکُمُ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَکْنَ و َلَهُنَّ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَکْتُمْ إِنْ لَمْ یَکُنْ لَکُمْ وَلَدٌ فَإِنْ کَانَ لَکُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمَّا تَرَکْتُمْ» «و براى شما، نصف میراث زنانتان است، اگر آن‌ها فرزندى نداشته باشند. و اگر فرزندى داشته باشند، یک چهارم از آن شماست پس از انجام وصیتى که کرده‏اند، و اداى دین (آن‌ها). و براى زنان شما، یک چهارم میراث شماست‏» نساء/ 12

ج. «و َلِکُلٍّ جَعَلْنَا مَوَالِیَ مِمَّا تَرَکَ الْوَالِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ.» «براى هر کسى، وارثانى قرار دادیم، که از میراث پدر و مادر و نزدیکان ارث ببرند.»

1.        حال اگر خداوند از طرفی به همه مردم امر کرده است که ارث بگذارند و پیامبران هم ارث می‌گذارند، و از طرف دیگر پیامبران را در بعد بشری مانند بقیه انسان‌ها قرار داده و می‌فرماید «قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ ..... (کهف/110)» « بگو: من فقط بشرى هستم مثل شما» چگونه است که همه مردم و همه پیامبران باید ارث بگذارند ولی تنها و تنها پیامبر خاتم است که ارث نمی‌گذارد؟

دقت شود که لفظ ارث و مشتقات آن مثل: وارث و موروث و یرث و…  براى اموال و حقوق قابل انتقالى که میت به جا مى‌گذارد وضع شده و معناى حقیقى ارث چیزى غیر از این نیست، و در هر معنایى غیر از این، مَجاز است. بنابراین ارثی که حضرت داود و حضرت زکریا برجای گذاشتند ارث مالی است و واضح است حدیثی که ابوبکر به آن استناد کرد از جعلیات خود اوست.

2.       به راستی چگونه است که حدیثی که ابوبکر جعل کرد بدون هیچ‌گونه شاهدی پذیرفته شد، اما ادعای حضرت زهرا سلام الله علیها که قرآن شهادت به عصمت ایشان داده است بدون شاهد پذیرفته نشد؟؟

3.       برخی از اهل‌سنت نقل می‌کنند که حضرت زهرا سلام الله علیها نمی‌دانستند که رسول خدا ارث به جای نمی‌گذارند و به همین خاطر به مسجد آمدند، حال به راستی اگر نمی‌دانستند پس چرا پس از اینکه ابوبکر آن حدیث را خواند با او احتجاج کرده و در رد سخن او آیات قرآن را به عنوان شاهد آوردند و پس از آن هم شهودی را برای اعاده حق خود آوردند؟

4.       اگر انبیای گذشته و رسول گرامی اسلام ارثی نداشتند پس چگونه وصی و وارث قرار دادند؟ رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله وسلم وصی و وارث خود را امام امیرمؤمنان علی علیه السلام معرفی کردند و فرمودند: «

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ ارديبهشت ۸۹ ، ۰۰:۰۴
هیئت بیت الاحزان

 

مادر از جبهه برات پیام دارم                       پیام از سربازی امام دارم

اینجا استقامت روشادته                           میدون جانبازی و شهادته

اینجا تکبیر و حماسه و دعاست                   اینجا عاشورا اینجا کربلاست

اینجا عاشقان بی دست و سره                  اینجا لاله های سرخ پر پره

اینجا رو ییده شده چو گلها                     لاله از خون دوازده ساله ها

یکی بر پدر نامه مینویسد                      یکی وصیت نامه مینویسد

اون یکی غسل و وضوش از خونه             کنار تانک نمازشب میخونه

یکی میگه دعا کن شهید بشم                    در پیش فاطمه رو سفید بشم

یکی وقت شهادت یا حسین میگه            با لب تشنه جان میده

مادرم کاش بودی اینجا سید دری             صدای یابن الحسن میشنیدی

مادرم شبها که خدا خدا کنی                  تا میتونی امامو دعا کنی

شبهای جمعه دعا کمیل داریم                صورت تا  مو نو  رو خاکها  میزاریم

صدای حسین حسین تو سنگرا            دیگه راهی نمونده تا کربلا

مادرم گریه برایم نکنی                     آه و ناله در عزایم  نکنی

تا یا زهرا یا زهرا میشنویم               میان آتش و خون   میدویم

تو شدی از خون سرخم رو سفید         به تو میگن مادر شهید

اگه من تو بیابون می میرم                 پیش رجایی و با هنر میرم

نمیدونی شهادت چه شیرینه              یه آرزو داشتم اونم همینه

شهدا با شهادت زنده میشن               درس انسانهای آینده میشن

مادرم دیگه نمیگم بیش از آن            سلام رزمنده ها را به  امام  برسان

دیگه مادر نمیبینی تو مرا              وعده من و تو شد کرببلا 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۸۹ ، ۱۲:۵۲
هیئت بیت الاحزان

فدک چه بود و چه شد؟

رسول خدا(صلّی الله علیه وآله وسلّم) بعد از آنکه از فتح خیبر بازگشتند خداوند رعب و وحشت را در قلوب اهل فدک که از یهودیان سرسخت بودند افکند، ‌آنها کسی را خدمت رسول خدا فرستادند و با ایشان صلح کردند در برابر اینکه نیمی‌از فدک را به آن حضرت واگذار کنند، پیامبر اکرم هم خواسته‌ی آنها را پذیرفتند و این صلح را امضاء نمودند. به این ترتیب فدک ملک شخصی رسول خدا شد، زیرا طبق صریح آیه‌ی قرآن چیزی را که بدون جنگ به دست مسلمین بیفتند منحصرا حق پیامبر اکرم است[1]. خداوند در سوره‌ی حشر می‌فرماید: «وَما أَفاءَ اللّهُ عَلى رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَما أَوْجَفْتُمْ عَلَیْهِ مِنْ خَیْل وَلا رِکاب وَلکِنَّ اللّهَ یُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلى مَنْ یَشاءُ وَاللّهُ عَلى کُلِّ شَیْء قَدیرٌ» «وآنچه را خدا از آنان به رسولش بازگردانده چیزى است که شما براى به دست آوردن آن نه اسبى تاختید و نه شترى، ولى خداوند رسولان خود را بر هر کس بخواهد مسلط مى‏سازد و خدا بر هر چیز توانا است» (حشر/6)

از طرف دیگر به فرمان خداوند‌، رسول اکرم این ملک را به حضرت زهرا سلام الله علیها هدیه دادند. مفسر معروف جلال الدین سیوطی در تفسیر در المنثور در ذیل آیه‌ی 26 سوره اسراء «وَآتِ ذَا الْقُرْبَى‏ حَقَّهُ» «حق نزدیکان را به آنها بده» از ابو سعید خدری نقل می‌کند که چون این آیه نازل شد رسول خدا فاطمه زهرا سلام الله علیها را طلبیدند و فدک را به ایشان بخشیدند[2]. مورخان بسیاری مثل طبری و ابن اثیر نیز به این ماجرا اشاره کرده اند، حتی امیرمؤمنان علی علیه السلام در نهج البلاغه نامه 45 این موضوع را بیان می‌کنند.

اما پس از رحلت رسول خدا و ماجرای سقیفه و روی کار آمدن ابوبکر، این ملک غصب شد و به دستور ابوبکر کارگران حضرت زهرا سلام‌الله علیها از فدک اخراج شدند، درحالیکه همان‌گونه که بیان شد اولا فدک ملک شخصی رسول خدا بوده است و ثانیا این ملک شخصی به حضرت زهرا سلام الله علیها هدیه داده شد، بنابراین ابوبکر هیچ حقی برای دخالت در این زمین نداشته است.

حضرت زهرا سلام الله علیها در اعتراض به غصب فدک به مسجد آمده و فرمودند فدک را رسول خدا به عنوان هدیه به من دادند[3]. یعنی ایشان ابتدا فدک را به عنوان ملک شخصی خودشان مطالبه کردند.

ابوبکر گفت : آیا شاهدی هم داری؟

با وجود اینکه طبق فقه اسلام، مدعی باید شاهد بیاورد نه مالک ولی صدیقه‌ی کبری به عنوان شاهد حضرت علی و حسنین علیهم السلام و اُمّ‌ایمن را نزد ابوبکر آوردند تا آنان گواهى دهند که رسول‌خدا صلى اللّه علیه وآله فدک را به ایشان بخشیده است[4].

در مورد مقامات امیرمؤمنان علی علیه‌السلام و عصمت ایشان در بخش‌های قبلی مطالبی بیان شد، ولی نکته‌ی مهم حدیث همراهی با حق است که رسول خدا بارها و بارها آن را فرمودند که «علیٌّ مَعَ الحَقّ وَ الحَقُّ مَعَ عَلی، یَدورُ مَعَهُ حَیثُما دار[5]»

و درمورد حسنین علیهماالسلام فرمودند: «الحَسَنُ وَالحُسَین سَیّدا شَباب أهل الجَنّة» «حسن و حسین دو آقا و سرور جوانان اهل بهشت هستند[6]» همچنین ایشان درباره ام‌ایمن فرمودند: «من سرّه أن یتزوّج امرأة من أهل الجنّة فلیتزوّج اُمّ أیمن» «هر که خوش داد که زنى از بهشتیان را به همسرى برگزیند با اُمّ ایمن ازدواج کند[7]»

ابوبکر به این بهانه که حسنین کودک هستند و برای شهادت دو مرد بالغ، یا یک مرد و دو زن باید حضور داشته باشند، شهادت ام‌ایمن و اهل‌بیت علیهم‌السلام را قبول نکرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۸۹ ، ۱۲:۴۹
هیئت بیت الاحزان

رمز ظهور

دل نوشته ای به امام زمان علیه السلام

نامه به امام زمان (عج)

یا صاحب الزمان رمز ظهور تو ترک گناه و یکدلی و دعای ماست

سلام مولای من، سلام معشوق عالمیان، سلام انتظار منتظران

 

می‌خواهم از جور زمانه بگویم ، می‌خواهم بگویم و بنویسم از فسادی که جهان را چون پرده‌ای فراگرفته اما زمان فرصتی است اندک و انسان آدمی است ناتوان. پس ذره‌ای از درد دلم را به زبان می آورم تا بدانی چقدر دلگیر و خسته‌ام.

 

آغاز نامه به جهانبان جهان و جهانیان خدای هر دو جهان:

مولای من می‌دانی چند سال است انتظار می‌کشم. از وقتی سخن گفته‌ام و معنای سخن خود را فهمیده‌ام انتظارت را می‌کشم. بیا و این انتظار مرا پایان بده.

خسته‌ام از دست زمانه ، چقدر جور زمانه را تحمل کنم. چقدر ناله مظلومانه کودکان و معصومانی را که زیر ستم اند بشنوم و سکوت کنم. خودت بیا و این جهان سیاه را پایان بده. بیا و جهان را آباد کن. بیا و از آمدنت جهان را شاد کن. می‌دانی چند نوجوان هم سن و سال من آواره‌اند؟ چندین هزار کودک بی پناهند، خودت بیا و پناه بی پناهان باش.

چند پیش بود که خوابت را دیدیم گفته بودی می‌آیی و به اندازه تمام سال های نبوده ات با من حرف می زنی و به درد دل من گوش می‌دهی اما تا خواستی بگوئی کی و کجا؟، از خواب پریدم و از آن شب به بعد دیگر نمی خوابم. راستش می‌ترسم. می‌ترسم بیائی و من خواب باشم. می‌ترسم بیائی، همه تو را ببینند و تنها من از دیدنت محروم بمانم. هنوز هم می ترسم...

حس می‌کنم با این که شبهاست خواب به چشم ندارم اما در خواب غفلتم. بیا و بیدارم کن. بیا و هشیارم کن. بیا و همه جهانیان را از خواب غفلت بیدار کن. همه به خواب سنگین جهل فرورفته اند و صدای مظلومان و دل شکستگان را نمی‌شنوند. خودت بیا و همه ما را از این کابوس جهانی نجات بده.

ای منجی عالمیان ، جهان در انتظار توست مسافر من! نیستی تا ببینی مردم روز میلادت یعنی رمز عشق پاک چه می‌کنند! چگونه بغض سنگین خود را در گلو نگه داشته اند و انتظار می کشند. منتظرند تا کی بیاید و جهان را از عدل پرکند. کسی بیاید و به این جهان بی اساس پایان دهد بیا تا بعد از این در کوچه های غریب شهر روز میلادت را با بودنت جشن بگیریم و خیابان‌های تاریک و ظلمات را با نور بودنت چراغانی کنیم. بیا و ببین مردم روز آمدنت چه می‌کنند؟

روز جمعه، روز خودت، روز منتظرانت به سراغ حافظ رفتم تا با فالی دلِ شکسته و سینه‌ی زخمی‌ام را مرهمی باشم. می‌دانی چه آمد؟

پوستر امام زمان علیه السلام

 

یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور....

نه؛ غم می‌خورم؛ غم می‌خورم بخاطر روزهایی که نبوده‌ای تا لحظات تلخ غم را کنارم باشی. غم می‌خورم به خاطر روزهایی که به یادت نبوده‌ام و با گناه شب شده‌اند. همان روزهایی که در تقویم خاطره‌ها در منجلاب گناه و زشتی با قلم جهل ثبت کرده‌ام.

بهترین روز تنها روز ظهور توست. کی می‌آید؟ کی می‌شود که با قلم عقل و راستی بر صفحه دل حک کنم و با صدای بلند فریاد بزنم و به گوش جهانیان برسانم.«بهترین روز ، روز ظهور مولاست»

با تمام جهل و مستی تصمیم گرفته‌ام دفترچه رزوگار را با پاک کنِ مهر و عطوفت پاک کنم و از اول با نام تو روزگار را آغاز کنم. هنوز در نخستین صفحات آن مانده‌ام و مطلبی برای نوشتن ندارم. تا پایان نوشتن انتظارت می‌کشم.

دیوانه مسلمانی که در روزهای انتظار هزار بار به دیوانگی‌اش ایمان می‌آورد....


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۸۹ ، ۱۲:۳۹
هیئت بیت الاحزان