هیئت بیت الاحزان حضرت زهرا (س) اهواز

محفل عاشقان وارادتمندان مادر سادات

هیئت بیت الاحزان حضرت زهرا (س) اهواز

محفل عاشقان وارادتمندان مادر سادات

هیئت بیت الاحزان حضرت زهرا (س) اهواز

مراسم هفتگی

زمان : جمعه شب ها ساعت20

مکان : کیانپارس - کوی سید خلف - حسینیه امام هادی (ع)

بانوای : حاج رضا معینیان


سامانه پیامک: 30002666800000

طبقه بندی موضوعی

    

بخشی از گفت و گو با حجت الاسلام والمسلمین سید جعفر طباطبایی

(اولین روحانی کاروان )

این مصاحبه را کمتر خوانده اید

سال اول که مشرف شدم، قسمتهایی از بقیع را خراب کرده بودند، من چوبه های ضریح مطهر 4 امام علیهم السلام را دیدم که کنار قبور مطهرشان بود. آخر قبرستان -که حالا آقایان میگویند به روایت سنی قبر فاطمه بنت اسد است، متأسفانه حاضر نیستند آنچه را مشهور و مورد قبول همه بود، در کتابهایشان بنویسند، بلکه مطالبی را با تلفیق برخی  تاریخها ساخته اند- گنبدی باکاشیهای آبی رنگ وجود داشت که تخریب شده بود و کاشیهای شکستهاش کنار قبر ایشان افتاده بود.

گنبد مورد نظر در کدام قسمت از قبرستان بود؟

آخر قبرستان که اکنون آن را قبر «ابو سعید خدری» مینامند. البته من هنوز آنجا را قبر «فاطمه بنت اسد» میدانم؛ زیرا وقتی زمینهای بنی نضیر نصیب مسلمانها شد، سه بخش آن به حضرت علی علیه السلام رسید. یک بخش این زمینها کنار بقیع بود که حضرت در آن دو خانه ساخت: یکی برای خودش و دیگری برای مادرش فاطمه بنت اسد. ایشان (فاطمه بنت اسد) پس از وفاتشان در همان جا دفن شدند. امام حسن مجتبی علیه السلام در روایتی فرمودهاند: «مرا به سوی بقیع حمل و نزدیک قبر مادرم دفن کنید» برخی این سخن را به جدة ایشان «فاطمه بنت اسد» معنا کردهاند، بنابراین میگویند: قبری که کنار قبور چهار امام است، قبر فاطمه بنت اسد میباشد.

قبری که کنار قبورچهار امام است، از قدیم به قبر فاطمه زهرا مشهور بود و لوحی هم آنجا قرار داشت که از سال 56 آن را برداشتند.

  لوح روی قبر مورد نظر بود؟

نه، کنار قبر طاقچه مانندی قرار داشت که روی آن نوشته شده بود: "الحسن المجتبی و علی بن الحسین ومحمد بن علی و جعفربن محمد و علی رؤوسهم قبر عباس عم النبی و آخر الجدار قبر سیدتنا فاطمة الزهراء" لوح تا حدود سال 54 یا 55  یا 57 بود، اما بعد برداشته شد.

داخل بقیع راهروهای خیلی باریکی درست کرده بودند که افراد به زحمت رد میشدند. بیشتر قبور اصحاب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اطراف قبر «عثمان» و «حلیمه سعدیه» و ... بود. پشت قبر عثمان دیوار آخر بقیع و پشت آن نیز کوچه باغها و سپس منطقهای بود که میگفتند قبر فاطمه بنت اسد است.

کسی از زیارت بقیع جلوگیری نمیکرد؟

در بقیع که اصلاً مزاحمت نبود، در حرم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله 100 یا 150 نفر را پایین منبر مینشاندم، بالای منبر با صدای بلند زیارت می خواندم. گاهی «آمرین به معروفشان» میآمدند و با خواندن «لاترفعوا اصواتکم فوق صوت النبی» به من میفهماندند که صدایم را بلند نکنم. درست هم میگفتند؛ زیرا دوران جوانی صدایی بلند داشتم. ایام حج  وقتی کنار کعبه صدایم برای دعا بلند میشد، طبقة دوم و سوم -مخصوصاً شیعیان عراق و برخی مدیران کاروانها که خیلی با من آشنا بودند- میفهمیدند که صدا، صدای من است.

به خاطر دارید که مزاحمتها از چه تاریخی شروع شد؟

از سال 53 و 54، البته به من که همة زیارتها را حفظ کرده بودم و از بر میخواندم،کاری نداشتند، اماکسانی را که می خواستند کتاب دست بگیرند، اذیت میکردند.

هنگام ورود به عربستان کتابها را نمیگرفتند؟

ما ندیدیم، در گمرکها هم به کتابها کاری نداشتند.چون هنوز از محتوای کتب ادعیه اطلاعی نداشتند. من دورة «الغدیر» را برای امام جمعة مسجد الحرام، همچنین صحیفة سجادیه و مفاتیح بدون زیارت عاشورا را برای رئیس شئون دینی مسجد الحرام که آن زمان احمد الیامی بود، بردم.

این کتابها را به سفارش خودشان میبردید؟

ازهمان سال 41 که مشرف شدم، برای شیخ احمد سمعانی که رئیس شئون دینی مسجدالحرام بود، هدایایی مثل زعفران، قالیچه و پارچه میبردم - برخی افراد کاروان میگفتند: می خواهی بفروشی؟ جواب میدادم: خیر، برای کسی میبرم- رابطة ما از آنجا برقرار شد.

 ما با آنها بسیار بحث و گفت و گو میکردیم؛ وقتی سنگهای صفا و مروه را میکندند، نزد شیخ احمد الیامی رفتم – سال گذشته هم نزد رئیس شئون دینی مسجدالحرام رفتم– به اوگفتم: «سؤالی دارم». گفت: «بفرمایید» پرسیدم:

«مراد از"ان الصفا و المروة من شعائر الله" این سنگها است یا مکانش؟ آیا جایزاست که آنها رابه ایران ببریم؟» پاسخ داد: «نه، جایز نیست». گفتم: «پس چرا آنها را خراب میکنید؟» جواب داد: «این طرح و برنامة مهندسان است. آنها علمی دارند و ما هم علم دیگری».

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۸۹ ، ۱۶:۵۱
هیئت بیت الاحزان

شهادت و وصیت حضرت زهرا (س) بزرگ‌ترین اعتراض به جامعه ناسپاس و نافرمان آن روز بود و باعث شد تا امروز ما بتوانیم حق و حقیقت را از باطل بشناسیم.   حدود 14 قرن پیش شبه جزیره عربستان تنها بیابان وسیعی بود که قبایلی در آن ساکن بودند. این بیابان مرتباً در معرض حمله‌های کشورهای همسایه و اقوام دیگر قرار می‌گرفت. قبایل خود شبه جزیره نیز معمولاً درگیری‌هایی با یکدیگر داشته و هر از چند گاهی تنی چند از یکدیگر را به بهانه‌های مختلف می‌کشتند.

 در این اوضاع، حضرت محمد (ص) ـ پیامبر اسلام ـ در شبه جزیره عربستان ظهور کرد. او پس از سه سال دعوت پنهانی، دعوت علنی و آشکار خود را شروع کرد. سران قریش و قبایل دیگر عرب اولین و بزرگ‌ترین مخالفانی بودند که به دشمنی با او برخاستند. همچنین هرکس که این دعوت را به ضرر خود می‌دید، علیه او ایستادگی می‌کرد. پس از سال‌ها تلاش پیامبر اعظم و یاران وی، قلب اسلام تپیدن گرفت و تصویر اسلام بر گوشه‌ای از پرده تاریخ بشریت نقش بست.


از همان روزهای آغازین شکل‌گیری حکومت اسلامی، جنگ‌های بسیاری بین مسلمانان و گروه‌های مخالف صورت گرفت. عموی پیامبر و بسیاری از یاران او در این جنگ‌ها شهید شدند. در این جنگ‌ها بزرگ‌ترین جنگجوی اسلام ـ علی (ع) ـ بسیاری از سران قریش و دیگر قبایل و جنگجویان بزرگ عرب از جمله عمربن عبدود را از پای در آورده بود. همچنین علی (ع) در زمانی که قبایل عرب قصد جان پیامبر (ص) را کرده بودند با خوابیدن در جای وی، او را از مرگ حتمی نجات داد.


تلاش مسلمانان در دفاع از فرامین الهی بسیار سختکوشانه بود. آنها توانستند پس از مدتی با همین تلاش‌ها شبه جزیره عربستان را به تسخیر اسلام در آورند، اما این شادی زودگذر بود و پیامبر گرامی اسلام رحلت کرد.


مردم تصویر درستی از آینده نداشتند و نمی‌دانستند قرار است چه اتفاقی روی دهد. در این میان، سران عرب و اشراف قریش که در فکر جاه و مقام بودند، تصمیم گرفتند پیام رسول خدا که همان پیام خدا بود را بعد از ایشان و در بستر بی‌عدالتی از بین ببرند. آنها می‌خواستند «غدیر» را نادیده بگیرند. می‌خواستند با نام اسلام خود را به قدرت برسانند و دستورات خدا را آنگونه که به نفع و سود خودشان است، تغییر دهند.


همچنین آنها نمی‌توانستند ببینند فردی که به حیات بزرگان آنها پایان داده بود به جانشینی پیامبر خدا می‌رسد. برای آنها مهم نبود فرمان خدا چیست و چگونه باید اجرا شود، بلکه فقط می‌خواستند حکومتی اشرافی ـ اسلامی تاسیس کنند و بدینوسیله بر قدرت خود بیفزایند.


آیه 144 سوره آل عمران که خدا در آن می‌فرماید: «... و محمد نیست؛ مگر رسولی که قبل از او رسولان دیگری بودند. پس اگر او بمیرد یا کشته شود، آیا شما به به عقب بر خواهید گشت؟» که پیامبر در آخرین لحظه‌های عمر مبارکشان برای حضرت زهرا (س) خواند، به همین اتفاقات اشاره داشت. ایشان که در بیشتر لحظات سخت و طاقت فرسای تاریخ اسلام نزد رسول خدا بود، می‌دانست که چه اتفاقاتی در شرف وقوع است. آن حضرت می‌دانست که ارتجاع عرب و بازگشت به دوران جاهلیت باعث حوادثی خواهد شد که اسلام و مسلمانان را تحت تاثیر خود قرار خواهد داد. آن حضرت، نگران مظلومیت علی (ع )، تنهایی حسن (ع) و تشنگی حسین (ع) بود.


روزها گذشت و قریش حکومت را به دست آورد. زهرا (س) نیز که می‌دانست چه اتفاقی افتاده و ولایت و جانشینی رسول خدا غصب شده، روز و شب می‌گریست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۸۹ ، ۱۶:۴۲
هیئت بیت الاحزان

 

کجاست آن سردار بی سر

حاجی یادته میگفتی :

شبانه روز باید دلمون و وجودمون با خدا باشد

قدم بر می داریم برای رضای خدا

قلم می زنیم برای رضای خدا

حرف می زنیم برای رضای خدا

شعار می دیم برای رضای خدا

می جنگیم برای رضای خدا

همه چی همه چی همه چی خاص خدا باشه

که اگر این چنین شد چه بکشیم چه کشته    

           بشیم پیروزیم

     و شک برای ما معنا ندارد

 

تولد فرمانده ی دلیرلشکر ۲۷ محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم بر تمام مبارزین اسلام و مسلمین مبارک

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۸۹ ، ۱۷:۳۴
هیئت بیت الاحزان


        سؤال:

        آیا این اعتقاد صحیح است که بگوییم روضه خوانان جزء نوکران خاص و سر افراز حضرت امام حسین (ع) هستند؟

        جواب:

        بله، اخبار و روایات بسیاری است که روضه خوانان در ثواب با همه شنوندگان و گریه کنندگان و خدمتگزاران شریک و سهیم خواهند بود و از خادمان و چاکران سرافراز آن حضرت شمرده می شوند.

        سؤال:

        آیا همه روضه خوانان دارای این مقام بالا می باشند؟

        جواب:

        خیر، بلکه رسیدن به این رتبه جلیله، مشروط به شروطی است که با نبودن آنها، زحمتها بی فایده و رنجها بی نتیجه خواهد بود و گاهی اسامی ایشان با نداشتن این شروط، العیاذبالله یا در دفتر کسبه و تجار یا در دیوان کاذبین و خاسرین و مشرکین درج خواهد شد.

        سؤال:

        آن شروطی که روضه خوان باید داشته باشد تا جزء نوکران خاص حضرت امام حسین (ع) بشمار آید را بیان نمایید؟

        جواب:

        بر هر روضه خوانی که عزم نموده داخل در این صنف شود و به مقامات عالیه و ثوابهای بی نهایت و اکرامهای بی منت و اذیت که برای این زمره وعده داده اند برسد، لازم است پیش از اشتغال در این فن، دو شرط را به طور جزم و اطمینان در خود ایجاد کند، تا از خطاها و کیدهای شیطانی آسوده شود و آن دو شرط یکی « اخلاص » است و دیگری « صدق ».
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۸۹ ، ۱۵:۰۸
هیئت بیت الاحزان

 

 ما زنده از آنیم که آرام نمیریم

 

خدایا، این بندة ضعیف و ذلیل و گناهکار تو می‌خواهد که او را ببخشی و بیامرزی و قلم عفو بر اعمال او بکشی.

خدایا به من توفیق بده که به عهد خود که با تو بسته‌ام و هر بار با تکرار گناهان به آن عمل نکرده‌ام، این بار وفا نمایم.

خدایا قَسَمت می‌دهم بر محمد و آل محمد(ص) قبل از اینکه مرا از این دنیا ببری، تمامی گناهانم را ببخش و به من آنقدر توانایی بده تا آخرین نفسی که زنده هستم بندة مخلص تو باشم و در راه تو و برای تو حرکت نمایم.

خداوندا عاجزم و بیچاره، فقط امید به لطف و کرم و فضل تو دارم.

خداوند تو را سپاس که در زمانی و عصری زنده هستم که پس از عمری گناه و بیچارگی اکنون تحت لوای حکومت اسلامی زندگی می‌کنم و حال که دشمنان تو کمر به نابودی اسلام و مسلمین بسته‌اند در صف مجاهدان راه تو قرار دارم و از نعمت بزرگ شرکت در جنگ حق علیه باطل و اسلام و کفر برخوردارم....

خدایا تو خود شاهدی که خلقِ تو را در سرتاسر عالم به بند کشیده‌اند و با انواع حیله‌های شیطانی بر آنها به ناحق حاکم شده‌اند و اکنون که بنده‌ای از بندگان تو و فرزندی از فرزندان پیامبر بزرگ تو برای برقراری حاکمیت قوانین تو با رهبری امت مسلمان ایران قیام نموده و چنین امتی را یکپارچه و یک‌صدا برای برافرازی پرچم لااله الا الله به حرکت درآورده، گرگان و کفتاران تاریخ به این انقلاب و امت اسلامی حمله‌ور شده‌اند، پس به رزمندگان ما توانایی و قدرت رویارویی با حملات این درندگان تاریخ عطا فرما تا با پیروزی به لشگریان کفر صدامی باب فتح قدس را بگشایند و ضربة نهایی را بر پیکر جباران و ستمگران فرود آورند، زیرا تمام مستضعفان و در بندان به اسارت کشیده‌شدگان چشم امید به این انقلاب دوخته‌اند...

خدایا از تو می‌خواهم اگر در راه تو و به دست دشمنان تو کشته شدم، مرا به عنوان شهید در راهت بپذیری؛ زیرا که گناهانم زیاد است و طاعاتم اندک.

از وصیت‌نامه پاسدار احمد بابایی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۸۹ ، ۱۵:۰۵
هیئت بیت الاحزان